یکشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۳ |۱۳ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 15, 2024

خبرگزاری حوزه/ روزگار انتظار، در شب تاریک بی کسی انسان در این هیاهوی کر کننده آهن و گوگرد و سرب، راهی جز یاد او و نفسی جز تداعی محبتش در شریانهای دل برجای نمی گذارد.

قرار است در این مجال و در غروب پنجشنبه حرف دلمان را بزنیم و از دردهایمان بگوییم؛از دردها و امیدها و شعر و شعورمان؛ از غمها و غصه ها و شوق و شیداییمان.که وقت انتظار از جنس همین چیزهایی است که گفتیم.وقت خوف و رجاست؛ وقت امید و یأس؛ وقت شادی و غم؛ همین وقت هایی که همه مان خوب می شناسیمش، حتی اگر نتوانیم تعریف و توصیفش کنیم.

وقتی سوز سرمای زمستان با کالبد بی جان روح انسان در این روزگار حیرانی و هرمانی عجین می شود و بی دلی و اندوهناکی عمیق و جانفرسای تنهایی و غربت و درماندگی بشر امروز، از هزارتوی زندگی درهم پیچش در سطح سیمانی این قرن دودآلود به نجوا درمی آید، صدایی جز خواندن یار و نوایی جز یاد منجی آخر به گوش نمی رسد.

روزگار انتظار، در شب تاریک بی کسی انسان در این هیاهوی کر کننده آهن و گوگرد و سرب، راهی جز یاد او و نفسی جز تداعی محبتش در شریانهای دل برجای نمی گذارد.

همه چیز از خوب و بد، زیبا و زشت، غمناک و شاد، سیاه و سپید، او را اشاره می رود و او را نشانه می کند.

نشانه های روشنی از امید به آمدن و تلاش برای رفتن و رهیدن از این دنیای دنی به جهان فردا.

فردایی روشن که از نور حقیقت، روشنی می گیرد و از تبار آفتاب، تجلی می‌یابد.

روزگار انتظار اما، مشحون از خوف و رجاست و پر از امید و یأس.

در گیر و دار فتنه های آخرالزمان که هر یک به رنگی و شکل و شمایلی دل انسان را بیراهه ای می کشاند و قلب بشر را در کشاکش آن تنهایی و این آویختگی دردآلود و غمگنانه به مصایب زمین و زمان، مبتلا می سازد.

اما چاره ای اگر هست قطعا در آویختن و درآمیختن با حبل المتین الهی و ریسمان محکم ولایت مداری و یاد منجی غایب از نظر است که فرمود فرج و گشایش ما در همین انتظار است و بس.

ما در راه یار، دلشکسته ایم و قد خمیده.

آشفته و سرگشته کویش و امیدوار به آنکه با دست خداییش، دستگیر ما شود و در این آسمان ابراندود روزگار تنهایی و غربتمان، تشعشعی از نور امید و حرکت برافروزد.

ما در ره تو شکستگانیم

آشفته تر از نسیم جانیم

از گل که شکفته در بهاران

یا دانه ی ریز و تند باران

از لاله و کوکب و شقایق

از ناز و کرشمه ی دقایق

از نور سپید بامدادی

با نغمه ی ناب مهر و رادی

احوال دل خراب ما پرس

یا از دلِ عشق از خدا پرس

آری؛ اما در میانه دریای مواج و گوهرسای احادیث نبوی(ص) و بیانات ائمه اطهار(ع) می توان یاد آن یار منتظر را جست و به دیده فکر و ذکر، یادآور عشق شد در واژة نجات؛ که او منجی عالم بشریت است؛ براستی و درستی.

پيامبر صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏آله فرمودند:

لا تَقومُ السّاعَةُ حَتّى يَلِيَ رَجُلٌ مِن أهلِ بَيتي يُواطِئُ اسمُهُ اسمي.

قيامت برپا نشود تا آن كه مردى از اهل بيتم كه همنام من است، حكومت يابد.

کشف الغمه : ج3، ص 261 / اهل بيت در قرآن و حديث: ج 2 ، ص 754

و همانطور که اشاره شد، انتظار، علاوه بر اینکه یادکرد یار غایب و زمینه ای برای دوری و حذر از فراموشی ها و دریغ های دوران است، خود نیز منبع آرامش و ملجأ آسایش است.

که امام على سلام الله علیه فرمود:

تَوَقُّعُ الْفَرَجِ اِحدَى الرّاحَتَيْنِ؛

انتظار فرج، يكى از دو آسايش است.

غررالحكم، ح 4578 /ميزان الحكمة، ج 9، ص 74

و چه سعادتی است نعمت و موهبت درک آن قائم عزیز و منجی کبیر بشریت که پیامبر رحمت و رأفت در بیان نورانیش اینچنین می سراید:

طوبى لِمَن أدرَكَ قائِمَ أهلِ بَيتي وهُوَ مُقتَدٍ بِهِ قَبلَ قيامِهِ؛

خوشا آن كه قائم اهل بيت را درک مى‏ كند و پيش از قيامش به او اقتدا مى‏ كند

دانش‌نامه قرآن و حدیث: ج 10، ص 368، ح 911

و بالاخره حسن ختام این مجال و نوشتار را به بیانی از حضرت امام صادق سلام الله علیه اختصاص می دهیم که در جمله گهربار، به یادآوری یک نکته از هزاران برای مریدان و منتظران حضرت موعود می پردازد که خود گویای مغز و هسته مرکزی وظایف مومنین در آخرالزمان است:

مَن سَرَّهُ أن يَكونَ مِن أصحابِ القائِمِ فَليَنتَظِر وَليَعمَل بِالوَرَعِ؛

هر كه خوش دارد از ياران امام مهدى سلام الله علیه باشد، بايد منتظر باشد و پارسايى پيشه كند.

دانش‌نامه قرآن و حدیث: ج 11, ص 40, ح 1256

یا مولا!

گویند تو را که خستگانیم

دیدار تو را ترانه خوانیم

گویند زمین ز غصه افسرد

چشمان زمان ز گریه پژمرد

و در آخرین زمزمه عاشقانه مان با حضرت دوست در این عصر پنجشنبه و در آستانة پگاه آدینه ای دیگر زمزمه می کنیم که:

بازآ و دل تنگ مرا راحت جان باش

وین سوخته را محرم اسرار نهان باش

 

 *شعر: اکبر نبوی

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha